جدول جو
جدول جو

معنی هلی کتی - جستجوی لغت در جدول جو

هلی کتی
(هََ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 105 تن سکنه دارد. آب آن از شهرود هراز و چشمه ها و محصول عمده اش برنج و غله و نیشکر و کاردستی زنان بافتن شال و کتان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
هلی کتی
ازتوابع بندپی بابل، از توابع پایین خیابان لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلی کپی
تصویر پلی کپی
عمل تکثیر از نوشته ای به نسخه های متعدد، دستگاهی که نوشته ای را به تعداد زیاد چاپ می کند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ اَ تا)
آیۀ نخستین سوره الدهر، هفتادوششمین سورۀ قرآن کریم است که چنین آغاز میشود: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً؟
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
فقیه و خطاط بود. وی از شاگردان محمود شکری آلوسی و علی آلوسی و عبدالوهاب نائب بوده است. و عهده دارامامت در جامع اصفیه بود و در بعقوبه نیز مدتی به افتاء مشغول شد و در سال 1335 هجری قمری در بغداد درگذشت و در مقبرۀ غزالی دفن شد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن قربانعلی بن قاسم بن محمدعلی آملی کنی تهرانی. از فقهای بزرگ امامیه در نیمۀ دوم قرن سیزدهم بود. وی در سال 1220 هجری قمری در قریۀ کن واقع در دوفرسخی شمال تهران متولد شد و به قصد تحصیل مسافرتهای بسیار و طولانی کرد. سرانجام در اواخر عمر به ’کن’ بازگشت و در بیست وهفتم محرم سال 1306 هجری قمری در سن 86سالگی درگذشت و در شهر ری در جوار مرقد شاه عبدالعظیم دفن گردید. و پس از چندی که جسد ناصرالدین شاه قاجار را نیز در آنجا دفن کردند، مقبرۀ شیخ علی کنی در گوشه ای از مقبرۀ ناصرالدین شاه قرار گرفت. او راست: 1- تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل. 2- توضیح المقال فی علم الدرایهو الرجال. 3- القضاء و الشهادات، در سه جلد. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 332 و معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 138 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42)
لغت نامه دهخدا
(کُلْ)
دهی از دهستان خزل است که در بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پلی کپی
تصویر پلی کپی
فرانسوی رو بردار دستگاهی برای برداشتن رونوشت
فرهنگ لغت هوشیار
آیا آمد ک (جمله فعلی استفهامی) آیا آمد ک توضیح هل اتی ماخوذ است از سوره 76 دهر. آیه 1 که آن بعقیده برخی مفسران در شان امیرالمومنین علی ع فرود آمده است. شیر خدا و ابن عم خواجه آنکه یافت تختی چو دوش خواجه و تاجی چو هل اتی. (عطار)
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع لفور
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه و قبرستانی از روستای دیوای در بندپی غربی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتع و آب بندی مخروبه در شمال روستای کوهپر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی که به صورت قرار دادن سیخ یا چوب سر تیز در زمین و
فرهنگ گویش مازندرانی
گیلاس وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
باغ آلو
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
به این شکل، به این گونه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان رود واقع در منطقه ی نور، از توابع دابوی جنوبی در بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان ناتل کنار نور
فرهنگ گویش مازندرانی
پشته ای از سرشاخه های خاردار که روی پرچین گذارند
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی بابل، از توابع دهستان دابوی جنوبی.، تپه ی محل رویش گیاه آقطی
فرهنگ گویش مازندرانی
شکوفه ی درخت آلوچه
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی غذا، آلوچه ی کوبیده شده که با پونه و نمک مخلوط شده
فرهنگ گویش مازندرانی
طفیلی، فضول
فرهنگ گویش مازندرانی